هفده

بعضی وقتها من واسه بابا جوجو میشم! بعضی وقتها ماهی ...

بعضی وقتها هم بابایی واسه من بستنی عروسکی میشه...

انگشت اشاره ام رو میزارم زیر گلوش و بهش میگم بستنی عروسکی ِ منی.

اگه تو بیای برات همه چیز میشیم .. شایدم تو شدی بستنی عروسکی و ما لپ های کوچولوت رو گاز گازی کردیم ...

u-i.blogsky